این صندوق پیش از این زیر نظر وزارت کار و وزارت بهداشت بود اما بهعنوان یک نهاد غیردولتی عمومی شناخته میشد. همزمان با تشکیل وزارت رفاه این سازمان به صندوق تأمین اجتماعی تغییر نام داد و زیرمجموعه این وزارتخانه قرار گرفت. این روزها ادغام وزارت رفاه در وزارت کار نگرانیهایی را برای آینده این صندوق پیش آورده است. نوشتهای که میخوانید به بررسی این نگرانیها میپردازد.
ادغام وزارتخانههای کار و امور اجتماعی و رفاه و تأمین اجتماعی را میتوان ماحصل عملکرد تیمهای مدیریتی و کارشناسی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی از ابتدا تاکنون و بهویژه نخستین تیم مدیریتی آن در سال 1383 دانست. اگر این ادغام همراه با حفظ و صیانت از کیان و یکپارچگی سازمان تأمین اجتماعی صورت پذیرد، تبعات و عوارض کمتری برای بیمه شدگان و مستمریبگیران خواهد داشت، ولی اگر ادغام دووزارتخانه موجب چند پارگی و مثله شدن سازمان تأمین اجتماعی شود قطعاً روند عدمتعادل منابع و مصارف این سازمان را شدت خواهد بخشید.
این انفعال سازمان تأمین اجتماعی ناشی از چیست؟ چرا هیچ برنامه و راهبرد مشخصی در سازمان تأمین اجتماعی برای تحفظ مصالح آن در فرایند ادغام وجود ندارد؟ چرا هیچکس در سازمان تأمین اجتماعی برای حفظ یکپارچگی و انسجام سازمان تأمین اجتماعی در دورهگذار اقدام یا حتی اعلام نظر نمیکند؟ غالب صندوقهای بیمهگر اجتماعی دولتی به استثنای سازمان تأمین اجتماعی یک دهه اخیر ورشکسته بوده و یک صندوق پرداخت انتقالی برای توزیع کمکها و اعتبارات دولتی محسوب میشوند، ولی سازمان تأمین اجتماعی با وجود 23هزار میلیارد تومان طلب از دولت و 3500 میلیارد تومان طلب از کارفرمایان تا 3سال پیش دارای مازاد درآمد برای سرمایهگذاری بوده است ولی هماکنون 2سال است که متولیان سازمان تأمین اجتماعی با افتخار از اخذ سود شستا و هزینه کرد آن برای نخستین بار سخن میگویند درحالی که این امر بیانگر کسری و عدمتعادل منابع و مصارف است.
چرا که در گذشته هم شستا و سرمایهگذاری سازمان تأمین اجتماعی سود بهدسـت میآورد، ولـی مجدداً این سود در چرخه سرمایهگذاری قرار میگرفت و خرج هزینههای جاری نمیشد. اصولاً حیات و بقای یک صندوق بیمهگر اجتماعی به اعتلای بخش سرمایهگذاری و اقتصادی آن است و زمانی که یک صندوق بیمهگر اجتماعی به صرف عواید حاصل از سرمایهگذاری دست میزند، بدین معناست که تعادل منابع و مصارف آن برهم خورده است و در هر حال اعلام این نکته که ما برای نخستینبار سود شستا را گرفتیم و خرج هزینه جاری کردهایم، چندان افتخارآمیز نیست و مشخص نیست چرا سازمان تأمین اجتماعی به این فقر فکری افتاده است که بروز این پدیده را باعث فخر و مباهات میپندارد؟
البته این عاقبت برای سازمان تأمین اجتماعی از همان روزی که عدهای کمر همت به حذف مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، مؤسسه فرهنگی و ارتباطی آتیه و معاونتهای امور استانها و فرهنگی و اجتماعی و توقف انتشار هفتهنامه آتیه و... بستند، قابل پیشبینی بود. از وقتی که تمام ارکان عالی سازمان تأمین اجتماعی فکر و ذکر و تمام وقت خود را صرف حذف و تعدیل چند ردیف تشکیلاتی در ستاد یا دادن و یا ندادن مزایای پرسنل کردند و اولویتهای اساسی و راهبردی به فراموشی سپرده شد، میشد پیشبینی کرد که سازمان تأمین اجتماعی به این روز بیفتد.
در هفته گذشته وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در همایش مدیران سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح پیشنهاد داد که سازمان مزبور یک معاونت علمی (پژوهشی) ایجاد کند برای انجام تحقیقات کاربردی و در قوانین برنامه توسعه پنجم و برنامه و بودجه سال 1390 تکلیف شد که وزارتخانهها و دستگاههای دولتی سهم پژوهش از هزینههایشان را به 3درصد افزایش دهند، ولی چند سالی است که سازمان تأمین اجتماعی مؤسسه عالی پژوهش خود را که تنها مؤسسه معتبر پژوهشی در خاورمیانه بود تعطیل و اداره کل آموزش را نیز حذف کرده و مدتهاست که نوید ایجاد اداره کل آموزش و پژوهش را میدهد.
درحالی که بسیاری از سازمانها و مجموعههای کوچکتر از سازمان تأمین اجتماعی دارای نشریه تخصصی هستند و مؤسسات ارتباطی و خبرگزاری برای امور رسانهای تأسیس کردهاند، ولی مدتهاست که مؤسسه آتیه و خبرنگاران و نویسندگان و اصحاب رسانه مرتبط با حوزه تأمین اجتماعی در حال تعلیق هستند. معاونت امور استانها، پژوهشهای استانی و نظام پیشنهادات و نظارت و ارزشیابی مدیریتی، کادرسازی و تربیت مدیر آینده، برنامهریزی منطقهای و... به محاق فرورفتهاند و معاونت فرهنگی و اجتماعی که میتوانست توان و ظرفیت شـرکای اجتماعی سازمان تأمین اجتماعی را در خدمت حفظ وصیانت از این صندوق مشاع، بینالنسلی و سه جانبه قرار دهد، حذف کرده است. درحالی که کل هزینههای مربوط به این مجموعهها و هستههای فکری و تخصصی در سال کمتر از 5میلیارد تومان است، ولی هر یک از احکامی که در برنامه و بودجه سال1390 و سنوات اخیر به سازمان تأمین اجتماعی تحمیل شده است دهها و صدها میلیاردتومان بار مالی در پی دارد.
در هر حال اکنون، اوضاع پیرامونی سازمان تأمین اجتماعی بهشدت مخاطره آمیز است. ادغام وزارت رفاه و تأمین اجتماعی و وزارت کار و امور اجتماعی نباید منجر به چندپارگی این سازمان شود. بههر تقدیر در مجلس فعلی دو وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نیز رئیس سازمان نظام پزشکی حضور دارند و دو برادر وزیر در سایه بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نیز رؤسای قوه قضاییه و مقننه هستند و تعداد زیادی پزشک در کمیسیونهای مرتبط با حوزه عمل سازمان تأمین اجتماعی حضور دارند و چنانچه مدیران و کارشناسان این سازمان به متولیان امر کمک نکنند یا از سوی ارکان عالی سازمان، به کمک گرفته نشوند و یک برنامه منسجم و بسته سیاستی جامع برای دورهگذار از مرحله ادغام دو وزارتخانه تدوین و بهمورد اجرا گذارده نشود، قطعاً ضربات مهلکی بر پیکره این سازمان مشاع و بینالنسلی وارد خواهد آمد.
مهمترین و اصلیترین موضوع، حفظ یکپارچگی بخشهای درمان، بیمهای و سرمایهگذاری سازمان تأمین اجتماعی در یک مجموعه منسجم و بههمپیوسته است و این موضوع بایستی خط قرمز همه مدیران و کارشناسان و شرکای اجتماعی سازمان باشد.
در گذشته یک روایت و حکایت تأیید نشده از سوی طرفداران ادغام سازمان تأمین اجتماعی در وزارت کار و امور اجتماعی مطرح میشد که بهنظر میرسد بیان آن خالی از لطف نباشد. این افراد مدعی بودند که در اواخر دهه 50 و زمانی که سازمان تأمین اجتماعی زیر نظر وزارت کار و امور اجتماعی بود، مادر شاه پایش میشکند و دکتر شیخالاسلام ،زیر بهداری و بهزیستی وقت که متخصص ارتوپدی بود، برای درمان پای مادر شاه اقدام میکند و پس از اینکه حال مادر شاه خوب میشود، از دکتر تشکر میکند و میگوید از من چه میخواهی؟ و دکتر شیخالاسلام میگوید من از شما چیزی نمیخواهم فقط این سازمان تأمین اجتماعی را اگر میشود به وزارتخانه من ملحق کنید و اینگونه میشود که سازمان تأمین اجتماعی، به زیرمجموعه وزارت بهداری و بهزیستی (بهداشت،درمان و آموزش پزشکی) منتقل میشود!